رفقای خوب

دوستی ؟ بله ، لطفا

رفقای خوب

دوستی ؟ بله ، لطفا

نوزدهمین فیلم رومن پولانسکی: خدای کشتار


   بعد از ماجرای دستگیری پولانسکی در سوئیس و اتفاق هایی که بعدش افتاد و در نهایت آزاد شدن استاد ، افسوس خوردم و با خودم گفتم که حیف دیگه فیلمی از پولانسکی نمیبینیم. تقریبا مطمئن بودم پولانسکی بزرگ با هفتاد و هفت سال سن و این همه جار و جنجال دوباره در زندگیش (شاید پر ماجرا و پر حاشیه ترین زندگی یک سینماگر در تاریخ سینما) دیگه دست به ساخت فیلمی نمیزنه. به خصوص این که به تازگی آخرین فیلمش اکران شده و فیلمسازی هم نیست که با سرعت فیلم بسازه. ولی در کمال تعجب  خبر فیلم جدید پولانسکی اعلام شد:خدای کشتار(God of Carnage) و تاریخ اکران اون هم سال 2012 ، سالی که چندان هم دور نیست. این برای من خبر بی نهایت خوشحال کننده ای بود ، ولی چیزی که باعث خوشحالی بیشتر میشه طرح داستانی فیلم که تا خلاصه ای از اون را بخونید می فهمید که کار ، کار خود  پولانسکی است.


  داستان درباره ی دو جفت پدر و مادر است که بعد از دعوای پسرانشون یک جا جمع میشن تا مشکل را حل کنند اما گفتگوی خود آن ها به مشاجره ای تبدیل میشه که اوضاع را بدتر میکند.

    فیلم اقتباسی است از نمایشنامه ای نوشته ی یاسمینا رضا ، نمایشنامه نویس فرانسوی از پدری ایرانی الاصل که فیلمنامه را هم به صورت مشترک با پولانسکی نوشته.یاسمینا رضا از مطرح ترین نمایشنامه نویس های حال حاضر است و به خاطر همین خدای کشتار جایزه های زیادی گرفته.او با پولانسکی هم یک همکاری در زمینه ی تئاتر دارد و پولانسکی نمایشنامه ای را که یاسمینا رضا بر اساس مسخ کافکا نوشته را اجرا کرده.

   داستان فیلم هرچند به ظاهر ساده است ولی در پس این ساده بودنش و شخصیت هایی که همه از عوام هستند مطمئنا به عمق شخصیت ها نفوذ میکند (در واقع به طبقه ی اجتماعی اون ها)  و بعد روانشناختی همیشگی آثار پولانسکی دارا است.در حقیقت طی این گفتگو و بحث ها بین پدر ومادر ها ، اون ها از ادای متمدن بودن و نقابی که بر چهره زدن خارج میشن و  شخصیت واقعیشون آشکار میشود. 

اما چرا  از این خلاصه میشه فهمید که دنیا ، دنیایی است که پولانسکی تبحر خاصی در خلقش به بهترین شکل داره؟

   خب در درجه اول داستان و از داستان که بگذریم میرسیم به این نکته : شخصیت های محدود در محیطی محدود یا بسته.نکته ای که در چند فیلم پولانسکی دیده میشه.

از اولین اثرش شروع کنیم به یکی از بهترین آثار او بر میخوریم. "چاقو در آب" داستان یک زوج که به قایق سواری میرند و جوان غریبه ای هم با اون ها همراه میشه. فیلمی با سه کاراکتر و یک قایق و یک دریاچه. پولانسکی از این طرح داستانی ساده و محدود یک تریلر روانشناختی عمیق درست میکنه که پر است از دیالوگ های نیشدار و اشاره های سیاسی ، اجتماعی تا حدی که فیلم در لهستان به مشکل بر خورد.

سومین فیلمش "Cul De Sac" یا بن بست هم درونمایه ی این چنینی داره . یک محیط محدود با سه شخصیت اصلی. که البته در این کاراکتر های دیگه ای هم وجود دارند اما عمده ی فیلم همون سه شخصیت اند.  چندین سال بعد هم میخوریم به "مرگ و دوشیزه" در کارنامه ی پولانسکی که اون هم  از حضور تنها سه کاراکتر ،با بازی بن کینگزلی،سیگورنی ویور و استوارت ویلسون بهره میبره و به یک تریلر عمیق روانشناختی درباره ی حقیقت میرسه.اثری درخشان و نفسگیر. این فیلم هم اقتباسی است از  نمایشنامه ای نوشته ی آریل دورفمن.


  و حالا هم خدای کشتار با همین ویژگی ها که به آدم اطمینان میدهد با یکی از کار های درجه یک پولانسکی مواجه خواهیم شد. بعد از "دروازه نهم" که فیلم ضعیفی در کارنامه پولانسکی محسوب میشود ، "پیانیست" و "الیور توییست" که زیاد به دنیای پولانسکی نزدیک نبودند و The Ghost Writer که بازگشت خیلی موفقی بود دوباره به دنیای خودش، این باز گشت با خدای کشتار کامل خواهد شد.


   اما گروه بازیگران فیلم : کیت وینسلت ، کریستف والتز ، جودی فاستر و مت دیلون در فهرست اولیه ی بازیگران اعلام شدند اما تغییری در گروه بازیگران پیش اومد و جان سی رایلی جایگزین مت دیلون شد (البته نام دیلون هنوز در فهرست بازیگر های فیلم در imdb وجود دارد). گروه بازیگران اشتیاق را برای تماشای فیلم شدیدتر میکنند. جایگزینی جان سی رایلی که فکر نمیکنم هنوز قطعی باشد کمی عجیب است ولی تبحر پولانسکی در به انتخاب بازیگران به ما ثابت شده است. کار انتخاب بازیگر پولانسکی به قدری بی نظیر است که در بعضی آثارش هیچگونه نمیشود فرد دیگری را به جای آن شخصیت در نظر گرفت. کاترین دونو در "انزجار" با ان سردی و زیبایی خاصی که فقط در دونو وجود دارد ، میا فارو در "بچه ی رزمری"، جک نیکلسون در "محله ی چینی ها" ، خود پولانسکی در نقش ترلکوفسکی در "مستاجر" ، پیتر کایوتی در "ماه تلخ"، جانی دپ در "دروازه نهم" که بزرگترین نقطه ی قوت فیلم است و ادرین برودی در "پیانیست".

   مطمئنم که "خدای کشتار" جز آثار درجه یک پولانسکی خواهد بود و امیدوارم بعد از این نوزدهمین فیلم بچه ی شیطان سینما در سال 2012 ،بتونیم بیستمین فیلمش را هم شاهد باشیم.


 

نظرات 5 + ارسال نظر
میثم جاویدی چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:15 ب.ظ http://meysam-javidi.blogfa.com

سلام The Narrator عزیز
آقا با این اسم شریفت حال میکنیم .
اما بابت این خبر خوشحال کننده که توی پست جدید دادی منو به عرش بردی . دمت گرم استاد .
من که عاشق فیلمهای استادم و با این روح نگار که آخرین فیلمش بود خیلی حال کردم .
این خبر هم که زده به هدف . موضوع و قصه فیلم خوراکه خود استاده ، مطمئن هستم منفجر میکنه .
چه اطلاعات خوبی دادی .
دست مریزاد .
باز هم خدمت میرسم .

سلام میثم جان
لطف داری خودمم با اسمم خیلی حال میکنم منم مطمئنم که استاد یه بار دیگه میترکونه.
ممنون و دمت گرم

ثنا جمعه 14 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:07 ب.ظ http://unicampus.blogfa.com

سلام هم کافه ایه نسبتاا جدید.....

کارت عالیه..... ادامه بده....

سلام ببخش که دیر جواب میدم
لطف داری امیدوارم بهتر و فعال ترهم بشم

[ بدون نام ] یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:21 ب.ظ

این خبرو به همه عاشقان پولانسکی تبریک میگم.

Tyler Durden دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:47 ق.ظ http://goodfellas.blogsky.com/

بدون شک شدیدن منتظرشم ، درست که فیلم " نویسنده ی پشت سر " خوب بود ، اما از اون فیلم های اصیل پولانسکی نبود ! این فیلم جدیدش از همین الان بوی اصالتش رو حس می کنم

کیت وینسلت هم که دیگه ؛ بدون شک بهترین بازیگر درام حال حاضر هست و در کنار پولانسکی !

آره ترکیب بازیگر های خدای کشتار بی نظیره
ولی موافق نیستم باهات که ghost writer اصالت پولانسکی نداشت البته در حد و اندازه های بهترین کاراش نبود . ترجمه ی نویسنده پشت سر هم واسه اولین بار میشنوم همون گوست رایتر بگیم بهتره

Tyler Durden سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 ق.ظ http://goodfellas.blogsky.com/

خب حالا شنیدی ترجمه ی " نویسنده ی پشت سر " رو !!!

اصالت به منظور " انزجار " ، " بچه رزمری " منظورم بود که فکر می کردم متوجه میشی و اینکه ترجمه " نویسنده ی پشت سر " اصولا چون از اصطلاحش میاد قابل قبوله ؛ فکر کنم خنگ باشه کسی اگه فکر کنه یک نفر پشت سرشه و اگه سرش رو برگردونه می بیندتش !

اشاره ای داره به نویسنده ای که پشت ماجرای شخص دیگریس .

اگه میخوای به نویسنده ای اشاره کنی که پشت ماجرای شخص دیگه ای -همون طور که خودت گفتی تایلر جان- همون نویسنده ی پشت پرده که بهتره! چون پشت سر اینجا دقیقا معنی همون پس کله رو میده!
در مورد اصالت درسته که این فیلم در حد و اندازه های شاهکار های نابی چون بچه رزمری انزجار چاقو در آب و... نیست ولی رگه هایی از اون اصالت پولانسکی هنوز توش هست.
بیخیال ترجمه ی اسم بعضی فیلمها هم بشیم بهتره خداییش! نویسنده ی پشت پرده و روح نگار و... حق مطلب ادا نمیکنن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد