رفقای خوب

دوستی ؟ بله ، لطفا

رفقای خوب

دوستی ؟ بله ، لطفا

یک سکانس از "در بروژ"

"در بروژ" یک سکانس حسابی محشر داره. البته تمام لحظه های فیلم محشرن. تک تک پلان ها و تک تک سکانس ها. شاید اینجوری ها هم نباشه ولی خب، چی کار کنم دیگه ، من عاشقه این فیلمم! حسابی عاشقشم! یادمه موقعی که فیلمو دیدم از اینکه همچین فیلمی وجود داره اشک تو چشمام جمع شد! و فرداش رفتم به رفیقم گفتم این تمام چیزیه که من از سینما میخوام. 

  

حالا چند تا تصویر از این سکانس فوق العاده رو میذارم اینجا تا حال کنیم، جایی که کن ماموریت پیدا کرده تا دوست و همکار خودش ، ری رو بکشه: 

 

 

 

  

  کن اومده تا دستور رو اجرا کنه. 

 

 

 

  ری داغون و به بن بست رسیده تنها در پارک نشسته. 

 

 

 

  کن صدا خفه کن رو به اسلحه اش میبنده و با اینکه دوست نداره ولی میره که کلک ری رو بکنه. 

 

 

 

  به ری نزدیک میشه و میخواد از پشت اون رو بکشه.

 

 

 

 ری تا چند لحظه ی دیگه کشته میشه. 

 

 

 

  کن میخواد کارو تموم کنه که... 

 

 

 

  ...ری یه اسلحه بر میداره  

 

 

 

  و میاد که مخشو بترکونه و خودشو راحت کنه. 

 

 

 

  کن جلوی ری رو میگیره و ری هم که متوجه کن شده بلند میشه.  

 

  

  و متوجه اسلحه ی کن میشه و قضیه رو میگیره.  عجب موقعیتی! 

 

 

 

  حالا دو تایی نشستن و اسلحه هایی که قرار بود باهاشون همدیگه رو بکشن بررسی میکنن و از اسلحه های هم تعریف میکنن! 

 

 

  و حالا کنی که میخواست چند لحظه ی قبل دوستشو بکشه اونو در اغوش گرفته و آرومش میکنه! وای!  اینجور موقعیت ها تو هر فیلمی پیدا نمیشه ها!

نظرات 5 + ارسال نظر
Tyler Durden دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:50 ب.ظ http://goodfellas.blogsky.com/

وای !!!!!

شاهکاره این فیلم ، معرکه ! تک تک صحنه هاشو با عشق می دیدم ، شدیدا هوس کردم بشینم و دوباره ببینمش .

یکی از بهترین موقعیت های چند سال اخیر سینماست به نظرم ، بازی براندون گلیسون و کالین فارل واقعا خوبه .

عجب فیلمی ... عجب صحنه ای ... به به

سجاد سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ق.ظ

عالی
این فیلم جزو پنج فیلم عمر منه
واقعا مرسی نریتر جان
برای من هم این فیلم تمام چیزیه که از سینما میخوام
کاش مارتین مک دانا باز هم فیلم بسازه

خوشحالم تو هم مثه من عاشق فیلمی. منم یکی از ارزو هام اینه که این مک دونا بازم فیلم بسازه!

یاغی گر جوان سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 ب.ظ http://javanhayeyaghicinema.blogfa.com

به سلام نریتور جان
آقا شما چقد فعالین یواش بابا آهسته.
شانسکی بین این فوران پستها یکی رو باز کردم.
در بروژ
عالیه پسر
البته من یک کمی....
ولی خوب فیلمی نیست که از یادت بره.
باید حتما این دیالوگا رو دوباره گوش بدم.
راستی غیبت طولانی منو ببخشین. درگیر بودم میدونی که!
به امید دیدار رفقا

میثم جاویدی سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:10 ق.ظ http://meysam-javidi.blogfa.com/

این فیلم و این سکانس و حس و حال و نوع طنزشو تمام قابها و دیالوگهاشو و این عکسهای تو رو و این پست تمام عاشقانه و سینمایی رو می پرستم.
همین!

ببخشید دیر جواب میدم.
این فیلم و این سکانس واقعا قابل پرستشه!

فرانک سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:16 ب.ظ

خب پس چرا ها کرددی وبلاگ به این خوبیو؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد