رفقای خوب

دوستی ؟ بله ، لطفا

رفقای خوب

دوستی ؟ بله ، لطفا

دوست دارم ... عجیبه ...


I love yo

What?

Honey...

Breakfast is ready!

What's made you so happy?

Stop smiling and eat

It's strange

It feels like someone's been here

since last night

What are you laughing for?

Are you that happy?

Don't open the door

to just anybody

دوست دارم
چی ؟
عزیزم
صبحانه آماده است
چی اینقدر تورو خوشحال کرده ؟
خنده رو بس کن و بخور
عجبیه
یه حسیه که انگار یکی اینجا بوده
از دیشب
برای چی داری می خندی ؟
یعنی اینقدر خوشحالی ؟
در رو باز نکن
بر روی هیچ کسی

موسیقی متن بسیار زیبا و روح نواز فیلم یادتون نره - دانلود

You are my best friend


نیک فراست و سایمون پگ


فیلم Shuan Of The Dead رو دیدین ؟ یک فیلم سینمایی خوش ساخت که نوید امدن یک کارگردان خوش قریحه و خوش ذوق را به عشق فیلم ها می داد . فیلمی که هجو سینمای وحشت و زامبی هاست ، که در اون داستان از جایی شروع میشه که رابطه ای بسیار دوستانه را بین شخصیت پگ و فراست می بینیم و این رابطه ادامه پیدا می کنه تا می رسیم به صحنه ی پایانی فیلم که بسیار تاثیر گذار هست با موسیقی شاهکار Queen به نام You my best friend .



دو سال بعد کارگردان خوش ذوق انگلیسی با فیلمی به نام Hot Fuzz برگشت که دومین اثرش هم بود ، این بار هم 2 بازیگر اصلی فیلم سایمون پگ و نیک فراست بودن ، داستان فیلم هم راجع به یک پلیس بسیار قانونمند و موفق بود که نمی تونست از چیزی در کارش چشم پوشی کنه ، همون اوایل فیلم شخصیت نیک فراست رو می بینیم اما چیز زیادی متوجه نمیشیم تا اینکه کم کم علایق ساده و کودکانه شخصیت فراست را نسبت به پلیس بودن می شنویم و کم کم به او علاقه مند می شویم و این علاقه مندی همراه با پررنگ تر شدن رابطه ی دوستانه بین شخصیت پگ و فراست هست تا اینکه عمیق تر و عمیق تر می شود این رابطه ی دوستانه و به صحنه ای می رسد که فراست خود را سپر شلیک مردی به پگ می کند و ... ، صحنه ی آخر فیلم اینقدر ریتم سریعی پیدا می کنه که به تماشاگر اجازه ی فکر کردن نمی ده تا ادگار رایت بتونه کلک خودش رو بزنه ، منظورم صحنه ی نهایی فیلم و سر قبر رفتن شخصیت پگ هست که همه اشک در چشمانشون جمع میشه و فکر می کنند که فراست کشته شده که ناگهان اشک غم تبدیل به اشک ذوق و شادی می شه و فیلم به پایان میرسه .



حالا در این سال جدید قراره فیلمی کمدی تخیلی اکران بشه به نام Paul ، که از کارگردانش قبلا Superbad , Adventurland را دیده ایم ، در این فیلم 2 بازیگر اصلی سایمون پگ و نیک فراست هستند که کاملا شخصیت ها و رابطه ی بینشان از پیشینه آنها نشات گرفته شده ، یعنی در فیلم جدید یک رابطه ی دوستانه ی بسیار صاف و ساده و واقعی را شاهدیم ، تریلر های فیلم که خیلی امیدوار کننده بودن و شدیدا منتظرم گذاشتن ، از همون اول تریلر ها نوشته هایی نظیر " آنها بهترین رفقا هستند " و ... را شاهدیم .



سایمون پگ و نیک فراست به علاوه ادگار رایت که 3 دوست بسیار صمیمی و نزدیک هستند شخصیت هایی را خلق کردن دوست داشتنی و به یادموندنی ، زوجی جدید به سینما معرفی کردن که شدیدا محبوب شد ، حالا اینطور که از قضیه پیداس گویا قراره این زوج ادامه پیدا کنه ، یعنی فیلم Paul  این راه را ادامه داد و به سومین فیلم از این زوج سایمون پگ و نیک فراست رسید . احتمالا در آینده باید منتظر فیلم هایی دیگری با حضور این زوج دوست داشتنی و ساده باشیم .


یک سکانس از "در بروژ"

"در بروژ" یک سکانس حسابی محشر داره. البته تمام لحظه های فیلم محشرن. تک تک پلان ها و تک تک سکانس ها. شاید اینجوری ها هم نباشه ولی خب، چی کار کنم دیگه ، من عاشقه این فیلمم! حسابی عاشقشم! یادمه موقعی که فیلمو دیدم از اینکه همچین فیلمی وجود داره اشک تو چشمام جمع شد! و فرداش رفتم به رفیقم گفتم این تمام چیزیه که من از سینما میخوام. 

  

حالا چند تا تصویر از این سکانس فوق العاده رو میذارم اینجا تا حال کنیم، جایی که کن ماموریت پیدا کرده تا دوست و همکار خودش ، ری رو بکشه: 

 

 

 

  

  کن اومده تا دستور رو اجرا کنه. 

 

 

 

  ری داغون و به بن بست رسیده تنها در پارک نشسته. 

 

 

 

  کن صدا خفه کن رو به اسلحه اش میبنده و با اینکه دوست نداره ولی میره که کلک ری رو بکنه. 

 

 

 

  به ری نزدیک میشه و میخواد از پشت اون رو بکشه.

 

 

 

 ری تا چند لحظه ی دیگه کشته میشه. 

 

 

 

  کن میخواد کارو تموم کنه که... 

 

 

 

  ...ری یه اسلحه بر میداره  

 

 

 

  و میاد که مخشو بترکونه و خودشو راحت کنه. 

 

 

 

  کن جلوی ری رو میگیره و ری هم که متوجه کن شده بلند میشه.  

 

  

  و متوجه اسلحه ی کن میشه و قضیه رو میگیره.  عجب موقعیتی! 

 

 

 

  حالا دو تایی نشستن و اسلحه هایی که قرار بود باهاشون همدیگه رو بکشن بررسی میکنن و از اسلحه های هم تعریف میکنن! 

 

 

  و حالا کنی که میخواست چند لحظه ی قبل دوستشو بکشه اونو در اغوش گرفته و آرومش میکنه! وای!  اینجور موقعیت ها تو هر فیلمی پیدا نمیشه ها!

واسه پول کار می کنم

چند ماه پیش یک فیلم تخیلی بسیار عالی دیدم که به یکی از لذت بخش ترین فیلم هایی که دیدم تبدیل شد ، این لذت واسه این بود که داشتم یک فیلم تخیلی عالی از دهه ی پنجاه می دیدم ، از یکی از کارگردان های معروف و مشهور آمریکایی ، فیلم طوری بود که اینقدر علاقه مند شدم و رفتم کلی از فیلم های تخیلی ده های 40 - 50 و 60 رو گرفتم ، اسم فیلم INVASION OF THE BODY SNATCHERS هست که با نام " هجوم ربایندگان جسد " هم شناخته می شه .



 سازنده ی فیلم کسی نیست جزء دان سیگل ، دان سیگلی که 2 فیلم بسیار معروف و شناخته شده داره که همه اون 2 اثر رو به عنوان شناخته شده ترین آثارش می شناسند ، فیلم های Dirty Harry و دیگری فیلم Escape From Alcatzar .


Dirty Harry



Escape From Alcatzar


بعد که داشتم همینجوری راجع به دان سیگل و فیلم هاش مطالبی رو می خوندم چشمم به یک اظهار نظر راجع به فیلم هاش و خودش افتاد که براتون اینجا می نویسم .


Most of my pictures, I’m sorry to say, are about nothing. Because I’m a whore. I work for money. It’s the American way


بیشتر فیلم های من ، شرمنده از اینکه می گم ، درمورد هیچ چیزی نیستند ، واسه اینکه من یه فاحشه ام ، واسه پول کار می کنم ، این راه آمریکایی هست .



Don Siegel